فرزندان حسن مثنی
حسن مثلّث
او از مبارزان سرسخت دوران منصور عباسى است كه بعد از مقابله جدّى با دستگاه طاغوتى منصور دوانقى، در زندان او درگذشت. حسین بن على، معروف به «شهید فخّ» نوه اوست كه به همراه جمعى از علویان قیام كرده و در منطقه فخّ به شهادت رسید.
داود
داود، برادر رضاعى امام صادقعلیه السلام است. وى به خاطر مخالفت با دستگاه استبدادى منصور به زندان افتاد. مادرش حبیبه رومى، به جهت رفع گرفتارى فرزندش، به محضر امام صادقعلیه السلام شرفیاب شده و چاره خواست. حضرت صادق علیه السلام نیز اعمالى را به وى تعلیم داد كه بعدها به «عمل امّ داود» معروف شد. این عمل را در نیمه رجب به جاى مىآورند.آن بانوى مكرّمه با انجام عمل امّداود، زمینه آزادى فرزندش را از سیاه چالهاى منصور دوانقى فراهم آورد. داود با امّكلثوم دختر امام سجادعلیه السلام ازدواج كرد و در 60 سالگى در مدینه از دنیا رفت. وى جدّ سادات «بنىطاووس» نیز محسوب مىشود و نسب سید على بن طاووس، عارف و فقیه پُرآوازه قرن هفتم و صاحب كتاب معروف «اقبال» و دهها اثر ارزشمند دیگر، با 13 واسطه به داود بن حسن مثنّى مىرسد.
ابراهیم الغمر
او پدر بزرگ ابراهیم طباطبا، جدّ «سادات طباطبایى» است. سلسله نسب وى چنین است: ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن مثنّى.شیخ مفید نیز در این مورد چنین مىنویسد: «حسن مثنّى شخصیّتى جلیل القدر، سرآمد خوبان روزگار، اهل فضل و تقوا و پارسایى و متولّى صدقات و امور خیریّه جدّش امیرمؤمنان علىعلیه السلام در عصر خود بود.»
عبداللّه محض
او را «عبداللّه كامل» نیز گفتهاند. مادر وى فاطمه بنت الحسینعلیهما السلام است. عبداللّه كه در صفات عالى انسانى همچون: جمال، سخاوت و كرامت شباهت تامّى به حضرت رسولصلى الله علیه وآله وسلم داشت و از طرف پدر و مادر فاطمى و علوى بود، به عبداللّه محض، عبداللّه كامل و شیخ بنىهاشم موسوم گردید. از مشهورترین فرزندان عبداللّه محض، محمد نفس زكیه است كه در مدینه بر ضدّ منصور دوانقى خروج كرده و در منطقه «احجار الزیت» به شهادت رسید. عبداللّه بن حسن مثنّى یكى از راویان خطبه فدكیه حضرت فاطمهعلیها السلام نیز به شمار مىآید. این شخصیت پاك سیرت، برخى از حوادث عاشورا را از پدر و مادرش نقل كرده است كه روایت ذیل، یكى از آنهاست:شیخ صدوق در امالى مىنویسد: عبداللّه بن حسن مثنّى از مادرش فاطمه بنت الحسینعلیهما السلام چنین نقل مىكند: روز عاشورا بعد از شهادت پدرم امام حسینعلیه السلام دشمن براى غارت به خیمهها حمله كرد، عدهاى از آنها به خیمه ما هجوم آوردند و من كه دختر نوجوانى بودم، با حالتى بهت زده به آنان مىنگریستم؛ یكى از آنان در حالى كه گریه مىكرد، دو خلخال زینتى را از پاى من درآورد. گفتم: اى دشمن خدا، تو با این غارتگرى و قساوت چرا گریه مىكنى؟ او پاسخ داد: چگونه گریه نكنم و حال آنكه من زیور آلات دختر پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را غارت مىكنم!
گفتم: اگر كار زشتى است، انجام نده. او گفت: اگر من این كار را نكنم، دیگرى این كار را خواهد كرد.از دیگر پسران حسن مثنّى؛ جعفر، عباس، محمد و ابراهیم هستند و نام دختران او زینب، امّكلثوم، رقیه و فاطمه است.
منابع:
تاریخ ابن خلدون، ج 3، ص 280وج4،ص12.8.
ر.ك: مفاتیح الجنان.
امالى، صدوق، ص 228، مجلس 30.
رسالهاسدیه،ص45وبحارالانوار،ج14،ص37.
رساله اسدیه، ص 30 و 31؛ تاریخ ابن خلدون، ج 4، ص 98؛ بلاغات النساء، ص 12.